به بهانه اول مهر...


صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

 دلم می خواهد به معلم خود بگویم که... خانم وقتی ما اذیت می کنیم چرا شما عصبانی می شوید و داد سرمان می زنید. خانم جون ما از شما تشکر می کنیم ولی شما عصبانی نشوید. من دوست دارم وقتی شما وارد کلاس شوید، خوشحال و خندان باشید. من دوست دارم شما عینکدان ( عینکتان) را بردارید.خانم شما گاهی مهربان و خوب هستید ولی گاهی شما عصبانی می شوید ولی ما شما را خیلی دوست داریم خانم. شما برایما داستان قدیمیاتونا تعریف کنید خانم. من پیش شما چندسفر(صفر) دارم؟به من بگویید خانم من چند تا بیست دارم؟می توانید به من بگویید انضباطم چند است؟

من معلمم را خیلی خیلی دوست دارم. 

این انشای دختر دایی ام زهراست. کلاس سومه و همه انشاهاشو خودش مینویسه. کیف کردین صداقت و پاکی رو.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 1 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:8 توسط emertat| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



گرافیک - دندانپزشک - مطالب علمی - تراکتور | خشم