سلیمان صَباحی بیدگلی


صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

زادگاه صباحی ، بیدگل در 12 کیلومتری شمال شرقی شهر کاشان واقع شده و نیز در همین شهر جهان را بدرود گفته و به خاک سپرده شده است. این شاعربزرگ همان طور که خود ایشان می فرمایند در زمانی می زیست (قرن 12 هجری)که دوره ی قحط سالی ادبی ایران بود او به همراه تنی چند از همکاران وبه عبارت دیگر دوستان خود از قبیل هاتف وآذر در صدد اصلاح این وضع نابسامان برآمدند  ومیوه ومحصول تلاش خود را برای شاگردان وآیندگان که ازآنجمله ملک الشعرای صبای کاشانی بود به ارمغان گذاشتند  

تاریخ ولادت وی به درستی معلوم نیست . خود نیز در اشعارش اشارتی بدان نمی کند ، همچنانکه زمان درگذشت او هم نامشخص است و تنها می توان گفت که درگذشت او در اوایل سلطنت فتحعلیشاه قاجار روی داده است.

صباحی بیشتر اوقات خود را در بیدگل سپری کرده وفقط سفرهای معدودی داشته اند از آنجمله سفر به بیت الله است که مولف آتشکده به آن اشاره کرده است ومسافرتهایی به قم وتهران وشیراز نموده است.مسافرت اوبه تهران درموقع بنای تکیه دولت است وسفر اوبه شیراز در موقع جلوس جعفر خان زند بوده است  

از حوادث رقت انگیز زندگی وی، سانحه زمین لرزه هول آور کاشان به سال 1196 هجری قمری است که بر اثر آن شاعر ، عائله خویش را از دست می دهد(صباحی یک زن وسه فرزند داشته است) و حاصل این فاجعه ، ترکیب بند تاثر آوری است که وی به مرثیت عزیزان از دست داده خود به یادگار گذاشته است.

صباحی ، با هاتف اصفهانی و آذر بیگدلی وشهاب ترشیزی  دوستانی همدل و استوار بوده اند . نسبت به آذر بیگدلی با حرمتی که شاگرد از استاد خود سخن می گوید یاد می کند، ظاهرا" مربی هنری و راهنمای وی در شاعری آذر بوده است و چنانکه آذر خود در شرح احوال صباحی در تذکره آتشکده خویش می نویسد ، تخلص صباحی را نیز همو برای وی برگزیده است. شهرت صباحی بیشتر در رشته  خاصه، یافتن  و ممتاز است. در دیوان او، مقدار کثیری ماده تاریخ در هر موضوع و مطلبی دیده می‌شود.

گاه در تاریخ فوت اشخاص و گاه در بنای مسجد یا عمارت نو بنیاد و گاهی برای جشن‌ها و عروسی‌های معاصرین خود، ماده تاریخ‌های بر جسته‌ای یافته‌است. صباحی، قصاید مفصلی نیز به همان شیوه عراقی، در باره رسول اکرم (ص) و خاندان نبوت به رشته نظم کشیده و مراتب خلوص نیّت و ایمان خود را ظاهر ساخته‌است. ديوانش شامل قصايد ، غزليات ، رباعيات ، مراثي و تركيب بند است.

از آثار مشهور مولانا صباحی  چهارده بند مرثیه‌ای است که به اقتضای محتشم کاشانی در شهادت حسین ابن علی علیه السلام سروده و بر همه ترکیب بندهای که بعداز محتشم ساخته‌اند مزیت دارد.

به عقیده احمد کرمی ، در میان گروه شاعران بازگشت ادبی ، صباحی بیدگلی رتبتی ممتاز دارد. در سرودن انواع شعر طبع خود را آزموده و در هر صنف سخن به خوبی از عهده ادای آن برآمده است. صباحی در غزل شیرین و لطیف خود به سخن سعدی و حافظ توجه دارد و در قصیده ، کار قصیده سرایان بزرگ قرون پنجم و ششم سرمشق اوست و چنانکه شعر او گواهی است به تتبع آثار آنان کوششی فراوان داشته و به عظمت کار شاعرانی چون عنصری و فرخی و سنائی و مختاری و معزی و انوری و لامعی و ازرقی به دیده حرمت می نگریسته است . فتح الله خان شیبانی کاشانی قصیده سرای فحل و بزرگ دوره قاجاریه ، صباحی را در کار رجعت ادبی ، نخستین کس می شناسد و می گوید: " ... وضع بیان بکلی تغییر یافت و فصاحت و بلاغت در ظلمت شبهای رکاکت و قباحت الفاظ مشکله و استعارات بارده مستتر گشت و در اواخر ملوک زند..... صباحی بیدگلی ..... صبح صادق سخن را بالا کشید و به طریق شعرای باستان قصائدی چند به نظم آورد....." و مراد شیبانی ، از این رجعت ، عصر صفویه و سبک هندی نیست ، بلکه وی از انحطاط شعر فارسی را از آغاز دوره سلجوقیان می داند و صباحی را مجد شیوه شاعران باستان می شناسد که بدیهی است این سخن خالی از اغراق نیست . به هر حال تاثیر وجود صباحی در تحول ادبی بر بنیاد شیوه شاعران پیشین انکار ناپذیر است ، زیرا فتحعلیخان صبا ، ملک الشعرای دوران فتحعلیشاه و سر سلسله گویندگان عصر قاجاریه و مروج هنر شاعری در آن دوره ، پرورده مکتب اوست.

دیوان صباحی بیدگلی ، نخستین بار در سال 1338 هجری خورشیدی به تصحیح و مقابله شادروان پرتو بیضائی و اهتمام آقای عباس کی منش " مشفق کاشانی " صورت طبع یافته است. بار دیگر به كوشش جناب آقای احمد كرمی در زمستان1365 به چاپ رسیده است.

از این دیوان نسخه­های خطّی فراوانی بر جای مانده كه از معروف­ترین آن­ها است:

1- نسخه­ی خطّی متعلّق به كتابخانه­ی مجلس،به شماره 1015/353:3

2- نسخه­ای خطّی با تاریخ اتمام سه شنبه 23شعبان1222 متعلّق به آستان قدس رضوی،به شماره 5040

در پایان این نسخه ماده تاریخی در وفات مولانا صباحی از خامه­ی سحاب اصفهانی رقم خورده كه بیت آخر آن چنین است:

«سحاب از بهر ضبط سال تاریخ وفات او        رقم زد آه كز ملك فصاحت شد سلیمانی

 در مورد تاریخ وفات صباحی اختلاف وجود دارد وفات او بنابر ماده تاریخی که از سحاب ابن هاتف (م1222)دردست است سال 1208 هجری می باشد که چنین است :

غرض کلک سحاب از ضبط سال تاریخش     

 رقم زد آه کز ملک فصاحت شد سلیمانی

ولی از بعضی آثار صباحی  بر می آید که این ماده تاریخ فاقد صحت است ودرآن تحریف رخ داده است به عنوان مثال ماده تاریخی که استاد صباحی بیدگلی در اتمام عمارت جعفر قلی خان سروده (صباحی هم به تاریخ این رقم زد   که دایم باد معمور این عمارت)بیانگر این است که ایشان تا سال 1215 درقید حیات بوده اند حال اگر در ماده تاریخ سحاب به جای آه کلمه ی (وای) بگذاریم ویا کلمه ی (کز) را به صورت (که از) بخوانیم  سال 1218 به دست می آید که قرین صحت می باشد. دهخدا در فرهنگ خود سال وفات ایشان را 1206ه.ق ذکر کرده است.

مقبره این شاعر دوران زندیه در بیدگل قرار دارد و به تازه گی توسط هیئت امنای مردمی بازسازی و با گنبدی که یادآور معماری دوران زندیه است توسط مهندس مجید ستاری طراحی شده است یکی از کسانی که در راه بازسازی این مقبره همت گسترده ای انجام داد مهندس مسعود فرزانگان بیدگلی بوده و آقای رمضانعلی حیرانی یکی از کوشندگان اصلی در راه بازسازی مقبره می باشد . غزل صباحی بیدگلی که روی سنگ مزار او نقش شده است چنین است :

 

 مکش به­ خون پر و بالم که من هرآن­چه پریدم

                                                به غیـر گوشه­ ی بامـت نشـیمنی نگزیـدم

هـزار دانـه فـشاندنـد و رامـشان نشـدم مـن

                                               هـزار سـنگ به بالـم زدی و مـن نپریـدم

نـدیدم آن­که توانـم بـه او گـریختـن از تـو

                                              كه بود دام تو گسترده هر طرف كه دویـدم

نظّاره­ ی گل و گشت چمن به مرغ­ چمن خوش

                                              كه مـن به دام فـتادم، چـو زآشـیانه بریـدم

سـزد اگـر نفروشـم غـم تو را بـه دو عـالـم

                                              كه نقد عمـر ز كف دادم و غـم تو خریـدم

مرا به جرم چه کردی برون ز گلشن کـویت؟

                                           بری ز نخل تو خوردم؟گلی ز شاخ تو چیدم؟

وطـن به بـیدگل امّـا کسـی ندیـده صـباحی

                                        به دست، دسته­ ی گل، یا به فرق، سایه­ ی بیدم

                                    مولانا سلیمان صباحی بیدگلی

 

 برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به:

1.مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ص259و260

 2.مجمع الفصحاءج2ص263تا266

 3.فرهنگ دهخدا

 4.بیضایی . پرتو – مجله ارمغان – دور18-اردیبهشت 1316-شماره 2

5.گلهای جاویدان حبیب الله نصیری فر ص ۴۳۹ و ۴۴۰

6.دیوان مولانا صباحی بیدگلی- با مقدّمه­ی آقای كرمی

7.تصویر نسخه­ی خطّی آستان قدس رضوی

8.مشاهیر كاشان

9.تاریخچه علم وادب در آران و بیدگل- تشكّری آرانی

10.الذریعه

11.ماهنامه كاشان شناخت ، سال پنجم، شماره 6

 برای آشنایی بیشتر با زندگینامه صباحی بیدگلی مراجعه شودبه: (به نقل از سایت (rasekhoon.net

تاریخ ادبیات ایران، دوره‏ى بازگشت (320 -313 / 2)، دایره‏المعارف فارسى (1552 / 2)، دویست سخنور (186 -185)، الذریعه (591 / 9 ،270 / 8)، ریحانه (413 -412 / 3)، سفینه المحمود (434 -426 / 2)، سیرى در شعر فارسى (153)، شخصیت‏هاى نامى (281)، فرهنگ سخنوران (547)، گنج سخن (165 -161 / 3)، لغت‏نامه (ذیل/ حاجى سلیمان)، مجمع الفصحا (572 -565 / 5)، مؤلفین كتب چاپى (365 -364 / 3)، نتایج الافكار (428 -427)، نگارستان دارا (215 -214).

 

 

برگرفته از وبلاگ صهبای بیدگلی

خدارو صد هزار بار شکر بالاخره برای این شاعر بزرگ و البته بیدگلی هم کنگره ای برگزار شد و ایضاً خدارو شکر که ماهم تونستیم توی این کنگره شرکت کنیم! جای بسی خوشنودی و سپاس بود!!! اساس اعتماد بنفس بالا می گرفت آدمو!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1391برچسب:,ساعت 19:19 توسط emertat| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



گرافیک - دندانپزشک - مطالب علمی - تراکتور | خشم